جعفر دهقان: سینمای ایران بی در و پیکر شده است
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۲۵۱۰۳
جعفر دهقان بازیگر سینما و تلویزیون در گفت و گو با میزان در خصوص آخرین فعالیت های کاری خود گفت: در حال حاضر مشغول بازی در سریال نقابها به کارگردانی سیروس حسنپور هستم که قرار است این مجموعه از شبکه دو سیما به روی آنتن برود.
وی ادامه داد: تا این لحظه 60 تا 70 درصد ساخت مجموعه نقاب ها تمام شده و تنها 30 درصد از کار باقی مانده که مشغول ساخت آن هستیم تا انشاالله به پایان برسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دهقان در خصوص ژانر اصلی مجموعه نقاب ها افزود: سریال تلویزیونی "نقابها" در رابطه با فرهنگ و آداب و رسوم ترکمن است و به اعتقاد من به دلیل موضوعیتی که دارد با استقبال خوب مخاطب روبرو خواهد شد چراکه داستان زندگی قومی ترکمن را روایت می کند که در یک کشور مشغول زندگی هستند اما در کنارشان مسائلی به وجود می آید که روند داستان را تشکیل میدهد.
بازیگر سریال "یوسف پیامبر(ع)" در خصوص دیگر پیشنهادات خود تصریح کرد: فعلا کاری به من پیشنهاد نشده است و البته تا کارم در مجموعه "نقاب ها" تمام نشود سر کار دیگری نخواهم رفت.
وی در خصوص گزیده کاری خود در بازیگری بیان کرد: متاسفانه فیلمهایی که به من پیشنهاد می شود مورد علاقه من نیست، چراکه شرایط بسیار خیلی بد شده است، فکرش را بکنید وقتی اکثر کارگردانان میخواهند یک ماهه یک فیلم سینمایی را تمام کنند چه وضعیتی پیش میآید. یک سری افراد نشسته اند یک مانیتور گذاشته اند مقابلشان و همه چیز را از زاویه همان دوربین چک می کنند، این یعنی اصلا خلاقیتی در کارها وجود ندارد.
دهقان ادامه داد: ما در سینما کمی شتابزده عمل کردیم و در خصوص مسائل تکنیکی با آمدن دستگاه های دیجیتال فکر کردیم اگر از آنها استفاده نکنیم از سینمای جهان عقب می مانیم اما نمی دانستیم ما کار با ابزار دیجیتال را هنوز به خوبی بلد نیستیم.
بازیگر تلویزیون در خصوص اینکه آیا کم کاری از نظر مالی برایش مشکلی را بوجود آورده یا نه اظهار کرد: خدا را شکر من احتیاجی به درآمد سینما ندارم، کار شخصی نمیکنم اما از زمانی که وارد کار شدم حواسم را جمع کردم تا دستم جلوی یکسری تهیه کنندگان آنچنانی دراز نشود.
دهقان ادامه داد: من خیلی راحت با دقت فیلم های پیشنهادی ام را انتخاب میکنم، سال گذشته با حضور در فیلم سینمایی فاخر یتیمخانه ایران توانستم یک کار خوب دیگر را به کارنامه کاری ام اضافه کنم و به آن افتخار کنم، کارگردان فیلم سینمایی یتیمخانه ایران بسیار کارگردان خوبی بود، وی طی هفت الی هشت ماه توانست با دقت و فکری که پشت کارش داشت فیلمی بسیار خوب را بسازد و من همیشه سعی می کنم در چنین کارهایی ظاهر شوم نه اینکه در کارهایی بازی کنم که با حضور در آنها از خودم خجالت بکشم.
این بازیگر سینما در خصوص جایگاه سینمای ایران در سطح بین المللی اینگونه توصیف کرد: ما در خصوص حضور بین المللی بسیار عقب هستیم. آیا به نظر شما فیلمهای اصغر فرهادی ما را به سینمای جهان نزدیک میکند؟ نه اینطور نیست چراکه اصغر فرهادی تنها یک فیلمساز اینچنینی است، ما چند تن از این گونه فیلمسازان در کشور داریم؟،و اینکه دقت کنید دوستانی که در جوامع بین المللی فیلم هایشان مورد توجه قرار می گیرد چه فیلم ها و با چه موضوعاتی می سازند که مورد توجه واقع می شود؟. مسئله این است که ما اصلا فیلمساز و یا کارگردان خوب در سینمای ایران نداریم یا اگر داریم به تعداد انگشتان دست نمی رسند. و این ناشی از بی نظمی امروز حاکم در سینمای ایران است.
وی در باره اینکه آیا از گذشته کاری خود راضیاست یا نه عنوان کرد: خیلی موقعها به گذشته خودم می اندیشم و افسوس سینما را میخورم، سینمایی که در دهه 60 و 70 با چه عشق و انگیزهای وارد این حرفه شدم و کار و همه با عشق و علاقه کار می کردیم نه مثل امروز که سینمای ایران بی در و پیکر شده است.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۲۵۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام